پیامبر عشق/سبط بهشتی/ضامن آهو...

 

 

آخر «ماه صفر»، اول ماتم شده است

دیده ها پر گهر، و سینه پر از غم شده است

آه ای ماه، که داری به رخت گرد ملال!

خون دل خوردن خورشید، مسلّم شده است

آخر ای ماه سفر کرده که «سی روزه» شدی  

رنگ رخسار تو، همرنگ «محرّم» شده است

عرشیان، منتظر واقعه ای جان سوزند

چشم قدسی نفسان، چشمه ی زمزم شده است

شب تودیع پیمبر، شهدا می گفتند:

 آه از این صبح قیامت، که مجسم شده است

تا که بر چیده شد از روی زمین «سایه ی وحی»        

آسمان، ابری و آشفته و درهم شده است

«مجتبی» گلشنی از لاله به لب، کرد وداع

داغ او، داغ دل عالم و آدم شده است

باغ، لبریز شد از زمزمه ی «یاس کبود»

لاله، دل تنگ تر از حجله ماتم شده است

میهمانی، که «خراسان» شد از او باغ بهشت

میزبان غم او «عیسی مریم» شده است

از همان روز، که زد سکّه به نامش در توس

شب، پی کشتن «خورشید» مصمم شده است

تا بسوزد «دل ذریه ی» زهرای بتول

زهر در ساغر انگور فراهم شده است

راستی تا بزند بوسه بر «ایوان طلا»

کمر چرخ به تعظیم شما خم شده است

پایتخت دل صاحب نظران است این جا

«مشهد» انگشت نمای همه عالم شده است

گر چه بسیار خطا دیده ای از ما، اما

سایه ی مهر تو، کی از سرما کم شده است؟

گر چه من ذرّه ی ناقابلم ای شمس شموس!

باز پیوند من و عشق تو محکم شده است

تا کسی بنده ی سلطان خراسان نشود

غمش از دل نرود، مشکلش آسان نشود

شفق

نظرشما چیست؟توهین به پیامبر بزرگوار اسلام

 
 «لیس إیمان من رآنی بعجب، و لکنّ العجب کلّ العجب لقوم رأوا أوراقا فیها سوادٌ فآمنوا به أولّه و آخره.» [کنز العمال: ۳۲۵۸۲]

ایمان کسی که مرا دیده شگفت‌آور نیست، بلکه شگفتی فراوان از مردمی است که اوراقی نوشته شده دیدند و به آن از ابتدا تا انتهایش، ایمان آوردند.

پیامبر اکرم(صل الله علیه و آله)


 افسران - یا رحمت للعالمین


 

ماه فرو ماند از جمال محمد 
سرو نباشد به اعتدال محمد


آدم و نوح و خليل و موسى و عيسى
 آمده مجموع، در ظلال محمد


شمس و قمر در زمين حشر نتابد 
پيش دو ابروى چون هلال محمد



سعدى‏ اگر عاشقى كنى و جوانى 
عشق محمد بس است و آل محمد

 

 

 

به نظر شما

چرا امروز وجود مقدس پیامبر مورد توهین قرار گرفته است؟

ریشه ی این اهانت ها کجاست؟

وظیفه ی ما به عنوان یک مسلمان چیست؟

و..؟

ادامه نوشته

دهه ی کرامت

بسم رب الحسین

سرشار است عالم هستي تا ابد از مستي نافه بگشوده نام

محمد(صل الله علیه و آله)





شمس الشموس 19


امروز که سر بر حرمت می آیم
انگار تمام عشق کامل شده است
ای ضامن آهو! به غریبی سوگند
دل کندن ازاین ضریح مشکل شده است



یه سلام گرم به عزیزترین دوستانم

یه تاسف بی انتها بخاطر حرمت شکنی ساحت مقدس حضرت رحمت للعالمین

یه دست مریزاد جانانه به همه ی مسلمونای با غیرت و سربلند

و یه تبریک از صمیم قلب واسه دهه ی عظیم کرامت

حال دوستای گلم چطوره؟

هرچند بی خبر از هم نبودیم تو این مدت


حتما هممون  یک بارم که شده راهی حرم حضرت شمس الشموس و خواهر بزرگوارشون شدیم

درسته؟

میخوام خواهش کنم

زیباترین خاطراتتون رو از این سفرهای معنوی بیان کنید

پس یاعلی


 

 

درضمن نظرات این پست فعاله



یا علی



چله نشین حراء!

 

پایین که می آمدی

انگار بالاتر از تمام جهان ایستاده بودی! 

تویی که به شوق نوشاندن زلال راستی به قلب ساکنین زمین

سرت را سپر سنگهای جهالت کردی!

وعبایت را بر سر دنیا کشیدی تا روحی تازه در کالبد خاک و خاکیان دمیده شود

پاهایت زمین را به تولد زمزمی در هر گام وا میداشت

و سرازیری این چشمه بود که جان عالمی را سیراب کرد

آمدنت یعنی خیزش انسان برخود و بر جهل روزهای بی تو زیستن!

با آمدنت قلم سپید پرهیزگاری بر قلبهای تیره  کشیدی

بدان سان که سیاهی  بلال ها در پس آن ناپدید شد!

اذان بر لبان مردی سیاه نقش میبست

آن هنگام که بتها لب فروبسته از جبر ناتوانی٬به تماشا نشسته بودند!

تاریکی خلوت غارگون تنهایی

چه خورشیدی در دل پرورانده!

و تنها یک پرسش بی پاسخ درونم رشد میکند

آی اهالی زمین

آیا نور را میشود انکار کرد؟

 

 

برداشت از این مطلب با ذکر نام نویسنده و لینک وبلاگ بلامانع است.

 

 

یاعلی

آیا من بینا هستم؟

 

«من کان فی هذه اعمی فهو فی الاخره اعمی و اضل سبیلا»

هر کسی در این دنیا کور (دل) باشد در آن دنیا کورتر است (اسراء/72)

 

و حضرت محمد(صل الله علیه و آله) این آیه را چنین تفسیر میکند:

من لا معاش له، لا معاد له

هر که زندگی مادی ندارد، زندگی اخروی نیز ندارد!

درگوشه کنار دنیا ، مردمی را میشناسم که تحمل سختی و فقر

 و ضعف و بدبختی خود را در زندگی اقتصادی و اجتماعی و سیاسی

 (که دست ساز استبداد،استثمار و استعمار است) عامل پاداش الهی

 میدانند و گمان میکنند که خدا جبران کاستیهای آنها را با مرهم

 گرامیداشت مقدمشان در بهشت جبران میکند!

اینان فریب دنیا دارانی را خورده اند که به نام دین ، به استحمارشان

 گرفته اند و به تحمل و شکیبایی بر سرنوشت شومشان واداشته و به

 حماقتشان خنده ی مستانه سر میدهند!

و من اینجا فاطمه را یاد میکنم!

ماجرای فدک، پاسخ تمام سکوتها و سرخم کردنهای بی دلیل امروزی،

 به قصد گرفتن پاداش اخروی است!

ما به مولایی چون علی معتقدیم و او به این معتقد است که ،  باور

 داشتن ایشان یا دلبستگی و عشق به فرزندش حسین، یک اصل

 است!

پس چرا ما عاشقان حسین، روزگاری بدتر از عاقبت یزید داریم؟

چرا با دیدن طوفان ظلمی که خانه ی مظلومان را یکی پس از دیگری

 ویران میکند، فقط سجاده هامان را محکم چسبیده ایم که درگردباد حوادث از کفمان نرود؟!

حسینی بودن اگر در زندگی موج نزند، در قلب میپوسد و نخ نما میشود!

به این دو آیه می اندیشم که روی سخن هر دو با انسان است:

فتبارک الله احسن الخالقین

و

انه کان ظلوما جهولا

به راستی خدا در کدامین آیه مرا مخاطب قرار داده ؟

من

منظور کدام آیه ام؟!

 

 

مردان آسمانی یثرب...


شهر یثرب...

وارد می شوی.

خانه ای را می بینی که هجمه ی ماتم آن را در برگرفته...

بانویی را می بینی که از هوش رفته و پیکر بزرگمردی که رخت از دنیای این انسان ها بسته...

سرش در آغوش کسی است که از چهره اش می توانی جلالت و منزلتش را درک کنی.

سوال می کنی.

می گویند: پیامبر رحمت است که دار فانی را وداع گفته و آن شخص علی(ع) پسر عمّ و برادر اوست که سرش را در آغوش گرفته و آن بانوی از هوش رفته دختر رسول خدا(ص) و همسر علی(ع) است.

همانجا بی اراده می نشینی و دست بر سر می گذاری.

یکباره تمام دنیا روی سرت خراب شده...

اشک هایت می ریزد و ...

چند ساعت بعد...

می خواهند بدن مبارکی را غسل کرده و دفن نمایند...

همهمه ای برپاست.

علی(ع) غسل می دهد.

درمی یابی که وصی و خلیفه ی بعد از پیامبر، اوست.

با خود می گویی زمانی که خواست وصیت کند فریاد زدند: «ان الرجل لیهجر»!!!

فریاد زدند: «حسبنا کتاب الله»!!!

نگذاشتند برای چندمین دفعه هم پیامبر(ص)، علی(ع) را وصی خود معرفی کند اما اکنون مشخص شد کسی که او را غسل می دهد، وصی اوست.

نگاه می کنی.

همان عده ای را که بر پیامبر(ص) جری بودند را نمی یابی.

راه می افتی.

سقیفه ی بنی ساعده...



به جرات می توان گفت سرآغاز تمامی مصیبت های اهل بیت، از سقیفه بود.

می بینی که نشسته اند و برای خودشان خلیفه تعیین می کنند.

گویا هفتاد روز پیش را به این سرعت از یاد برده اند که با علی(ع) به عنوان امیرالمومنین بیعت کردند.

با خود می گویی بذار در جهالت خود غرق شوند.

آن جا را نیمه کاره رها می کنی.

کنار خانه ی پیامبر(ص)...

سی و نه سال از رحلت و یا بهتر بگوییم از شهادت پیامبر(ص) به دست آن دو زن گذشته...

تابوتی بر دوش مردانی نورانی است.

سبط اکبر رسول الله، حسن(ع)، به دست همسر ملعونه اش به شهادت رسیده...

به قصد خاکسپاری نیامده اند...

می خواهند طبق وصیتش، برای آخرین بار پیکر مبارکش را کنار قبر رسول الله برای وداع قرار دهند.

زنی مانع می شود.

ناگهان تیرها به سمت تابوت نشانه می روند.

خون تازه از تابوت روان می شود.

به برادرش حسین(ع) سفارش نموده تاب این مصیبت ها را داشته باشد و دست به قبضه ی شمشیر نبرد.

قبرستان بقیع...

غریبانه پیکر تیرخورده ی حسن(ع) را دفن می کنند.

حسین(ع) در غم از دست دادن برادر کمرش خم گشته...

زینب(س) ناله سر می دهد.

چند سال بعد...

به قبرستان بقیع می آیی و ضریحی می بینی با چهار صورت قبر...



و باز چند سال بعد...

قبرستان بقیع را ویران شده می بینی.

چهار قبری را که روزی ضریحی داشتند اکنون بی سایبان و بدون حرم می بینی.

اگر اشکی هم بریزی باید منتظر چوب هایی باشی که به سراغت می آیند.

اهانت را به چشم می بینی و می خواهی فریاد بزنی اما عده ای می گویند: با ظهور منجی موعود مقام و مرتبه ی شیعه برخواهد گشت.


سکوت می کنی و پشت درب قبرستان، چشمانت را به دور از چشم ماموران بارانی می کنی.


شهادت جانسوز پیامبر بزرگ اسلام(ص) و سبط و وصی ایشان حضرت امام حسن مجتبی(ع) بر عموم شیعیان جهان تسلیت باد. 

برداشت از این مطلب با ذکر نام نویسنده و لینک وبلاگ بلامانع است.

در غیر اینصورت مشکل شرعی خواهد داشت.

نام مبارک "احمد" در یک رکعت نماز!

نباید این تصور را در خود داشته باشید که اولین کسی که با نمادها شروع به کار کرد فراماسون ها بودند.

 امروز با هم به این عکس اعجاب آور و زیبا نگاه میکنیم که میبینیم چنانچه یک رکعت نماز کامل خوانده شود، اسم زیبای پیامبر یعنی ” احمد” شکل میگیرد.

با دقت به تصویر پایین دقت کنید که اگر حالات نماز را در کنار هم به صورت خطی قرار دهیم نام ” احمد ” شکل میگیرد.


ویژه سالروز ازدواج پیامبر(ص) و حضرت خدیجه(س)

 

برای دیدن سایز بزرگ روی عکس کلیک کنید

نام:  ezdevaj.jpg
مشاهده: 199
حجم:  27.1 کیلو بایت

سلام بر محمد(صلی الله علیه و آله) بنده و برگزیده ی خدا

سلام بر خدیجه(سلام الله علیها)اولین و بهترین همسر رسول خاتم و مادر ام الائمه حضرت زهرا(سلام الله علیها) و یکی از چهار زن کامل دنیا

 

خدیجه همسر وفادار و صدیق رسول الله (ص)کنیه اش «ام هند» بود. قبل از رسول خدا دو شوهر داشت به نامهای «عتیق بن عائذ» و «عمرو الکندی».

زمانی که خدیجه(س)  شیفته ی محسنات بی شمار محمد(ص) شد.

روزی رو به ایشان گفت:

من برای شما زنی را در نظر گرفته ام

رسول خدا فرمود:

او کیست؟

عرض کرد:

 او کنیز شما خدیجه است!

 

 

و پیوندی مبارک در ۹ شوال رخ داد که برابر با ۱۷ شهریور ۱۳۹۰ میباشد.

صمیمانه این روز عزیز را به دوستان نازنینم تبریک عرض میکنم 

فکان قاب قوسین او ادنی!

بسم الله الرحمن الرحیم

((سبحان الذی اسری بعبده لیلا من المسجد الحرام الی المسجدالاقصی الذی بارکنا حوله لنریه من آیتنا انه هو السمیع البصیر- مبارکه ی اسرا ))

((ثم دنا فتدلی- فکان قاب قوسین او ادنی- فاوحی الی عبده ما اوحی....- مبارکه ی نجم))

آسمان آزین بندی شده، ملائک را شور و غوغایی وصف ناشدنیست، امر الهی رسیده بر اینکه ای جبرئیل، حبیبم را به دیدارمان بیاور!

جبرئیل امین بر بالین پیامبر خاتم آمده است...

ای محمد (ص)، برخیز، آسمان ها مشتاق دیدار تو هستند، فرشتگان چشم به راه اشرف انبیا هستند...

پیامبر در چشم بر هم زدنی آماده شده اما آیا به تنهایی به آسمان ها برود؟ خیر...

زمانیکه موسی بن عمران (ع) وعده ی دیدار الهی گرفت، بر او وحی شد که ای موسی، به کوه سینا بیا! اما این ملاقات متفاوت است، چون بنده متفاوت است، به حضرت رسول صلوات الله علیه و آله گفته نشد به سمت ما بیا ؛ خداوند فرمود ((اسری بعبده))! یعنی ما خود او را همراهی کردیم و آوردیم، این مقام عبد محض پروردگار است، که برای ملاقات با پروردگارش کوچکترین عملی انجام نمی دهد!

کلام الهی موید است؛ ما خود بنده ی خاص خود را بردیم، ما خود او را همراهی کردیم، ما خود به اون نشان دادیم، ما خود به او وحی کردیم....

این مقام بنده ی محض است....

زمانی اندک در مسجد الاقصی  و سپس به آسمان های هفتگانه.

ملائک در پوست خود نمیگنجند، برترین میمهمانی که تا به حال داشتنه اند، آدم ابوالبشر (ع) را ملاقات کرده بودند، قبل از تعرض به امر الهی بر او سجده کرده بودند. نوح نبی را، خلیل الله را، کلیم الله را، روح الله را. تمام انبیا به عرش الهی آمده بودند، اما اشرف آن ها حبیب الله است، میهمانی بس ارجمند. فرشتگان صف به صف به رسول خاتم سلام می دهند، همه از برادرش و یاورش و وصی اش خبر میگیرند! ((یا رسول الله، سلام ما را به علی (ع) برسان!))

آسمان ها را یکی یکی طی می کند، بهشت و جهنم را میبیند. ناله ی جهنمیان را میشنود، زمزمه های عرشیان را میشنود، نور اولیا و عبادت فرشتگان را میبیند...

اما اینجا محل عبور است، نزدیکتر بیا ای حبیب من! به جایی میرسد که جبرئیل را یارای رفتن نیست!

-((ای جبرئیل، مرا تنها میگذاری؟ ))

- ((ای حبیب خدا احمد (ص)، برو و حجاب ها رو طی کن که پای مخلوقی تا به حال بدینجا نرسیده است غیر تو))

راه ها را درنوردید و حجاب ها را طی کرد، خطابی رسید از نوایی آشنا:

((انی انا الله لا اله الا انا السلام المومن المهیمن العزیز الجبار المتکبر الرئوف الرحیم...))

 

مبارکه ی نجم:

فاوحی الی عبده ما اوحی (10) ما کذب الفواد ما رای (11) افتمارونه علی ما یری (12) و لقد راه نزله اخری (13) عند سدرة المنتهی (14) عندها جنة الماوی (15) اذ یغشی السدرة ما یغشی (16) ما زاغ البصر و ما طغی (17) لقد رای من آیات ربه الکبری (18)

...در حالى كه در افق اعلى قرار داشت (7) سپس نزديكتر و نزديكتر شد (8) تا آنكه فاصله او (با پيامبر) به اندازه فاصله دو كمان يا كمتر بود (9) در اينجا خداوند آنچه را وحى كردنى بود به بنده‏اش وحى نمود (10) قلب (پاك او) در آنچه ديد هرگز دروغ نگفت (11) آيا با او درباره آنچه (با چشم خود) ديده مجادله مى‏كنيد؟! (12) و بار ديگر نيز او را مشاهده كرد (13) نزد سدرة المنتهى‏ (14 ) كه جنت الماوى‏ در آنجاست (15) در آن هنگام كه چيزى (نور خيره‏كننده‏اى) سدرة المنتهى را پوشانده بود (16) ديده اش به جايي ديگر ميل نكرد و از حد تجاوز نكرد (17) او پاره‏اى از آيات و نشانه‏هاى بزرگ پروردگارش را ديد! (۱۸)از همه ی دوستان عزیزم التماس دعا دارم!