« نَفَسُ المَهمُوم لِظُلمِنا تَسبیحُ »

رقت قلب و گریه بر حسین چند گونه است که یکی از آن ها، اندوه قلبی و در دل گریستن می باشد و پاداشش تسبیح گفتن نفس انسان است.

دردمند شدن دل هم رقت قلبی است بر ارباب بی کفن...

اصلا دلی پیدا نمی شود که از حسین برایش بگویند و دردمند نگردد.

مگر می شود از مصیبت حسین بگویند و دل دردمند نگردد؟

مگر می شود چشمان عباس را تجسم کرد و دل به درد نیاید؟

مگر می شود مادر سادات بیاید و ابوفاضل را در بیابان کربلا در آغوش بگیرد و صدای اخا ادرک اخا بعد از سال ها ارباب گفتن، بلند شود و دل شنونده به درد نیاید؟

و چه زیبا فرمودند که هر دلی برای غم ما به درد آید هنگام جان سپردن به او نشاطی دست می دهد که همواره در دلش موج می زند تا در کنار حوض کوثر به ما ملحق شود.

شاید بارها برایت پیش آمده باشد که برای مصیبت ارباب، اشک در چشمت حلقه زده باشد.

این حلقه ی اشک، حلقه ی وصلی است با خدا که موجب رحمت الهی می گردد.

جریان یافتن قطرات اشک از دیدگان، هر چند به اندازه ی پر مگسی باشد موجب بخشیده شدن گناهان است هر چند به اندازه ی کف دریا باشد.

ریزش قطرات اشک از دیدگان به فرمئده ی امام صادق(ع) ویژگی خاصی دارد و آن هم این است که اگر قطره ای از این اشک در دوزخ فرو می چکید، آتشش را فرو می نشاند.

گریستن به طوری که اشک بر رخسار و محاسن و سینه جاری گردد، همه ی جنت را بر گریه کننده واجب می کند.

نالیدن و شیون کردن و تا سر حد مرگ گریستن، مرحله ایست که در ایام سوگ ارباب به مراتب بیشتر دیده می شود.

امام صادق(ع) در دعایش فرمود: خداوندا، بر  این شیون هایی که از برای ماست، رحمت فرست.

چگونه می شود که زهرای مرضیه(س) هر روز در سوگ حسین چنان ضجه می زد که پدرش او را آرام می نمود، ولیکن نوکران آستان عشق در ضجه زدن جانب رعایت را در پیش گیرند؟

به هنگامی که ابوذر مردم را از کشته شدن حسین، آگاه نمود، گفت: اگر بزرگی و سختی این مصیبت را درمی یافتید، چنان می گریستید که جان می دادید.

زاری نمودن سوزناکانه در غم ارباب دیگر توصیف ندارد.

به زعم من چنین حالتی یک عرفان خاص است.

غمی که در دلت می نشیند به اوج می رسد و تو را همانگونه که اشک می ریزی به فکر فرو می برد.

تو را به صحرای کربلا می کشاند.

چشمانت را  می بندی و با ذهن خود تجسم می کنی.

علی اصغر شش ماهه را می بینی که به روی دست پدر غرق در خون است.

دخترانی را می بینی که دست بر سر گذاشته اند بلکه حجاب خود را کامل کنند.

مادری را می بینی که در غم فرزند مبهوت به گهواره ای خیره مانده...

و هزاران مصیبت را می بینی و از دیدن این مصیبت ها دیگر جانی برایت نمی ماند، جز اینکه ناله ی سوزناکانه سر دهی.

بر سر و صورت زدن در غم حسین از روز عاشورا آغاز شد.

زینب کبری(س) بر صورت زد.

فرشتگان بر صورت زدند.

در مجلس یزید، عبدالله بن عمر پس از شنیدن کشته شدن حسین، به صورت زد.

و این نوع عزاداری ادامه یافت تا در حال حاضر نیز در مجالس عزاداری اباعبدالله، بر سر و صورت زدن ادامه دارد.

در روایات آمده که حتی همانند شدن با گریه کنندگان بر حسین نیز پاداشش بهشت حسین است.

اما برایم غریب است که چگونه می شود دلی را چنان قساوت در برگیرد که با شنیدن مصیبت های شهید مظلومی شعله ور نگردد. آن هم مصیبتی که ناله ی شکیبایان را بلند نموده و چه نمونه ای بهتر از خواهر داغدیده ی ارباب...

تا کنون برایت اتفاق افتاده که از شدت گریه، اشک چشمت خشک شده باشد؟

گریستن بدون اشک را می گویم.

چقدر سخت است.

و چنین حالیت برای بانوان کربلایی پس از بازگشت به مدینه، پیش آمد و همچنان که اشک هایشان خشک شده بود، به سوگواری می پرداختند.

در روز عاشورا بسیار دیده می شود که عزاداران، چنان می گریند که در آن روز از خوردن و آشامیدن باز می مانند.

امام صادق(ع) به فردی که چنین حالتی را در غم حسین داشت، رحمت فرستاد و پاداش این گریستن را از واپسین لحظات زندگی تا فرارسیدن روز رستاخیز برشمرد.

من هم بعد ها برایت خواهم گفت.

 

ای فدایی حسین!

هر کدام از ما بستگی به حالات و لحظات خودمان، هر دفعه در یکی از مراحل رقت قلب و ناله و گریه بر حسین قرار می گیریم.

گاهی می شود که بلند ناله سر می دهیم.

گاهی در حالت بکاء...

گاهی بر سر و صورت زنان...

گاهی هم در حالتی که به زعم من عرفانی است.

لیکن به هر قِسم که باشیم بعد از اتمام آن حالت چگونه ایم؟

آری...

گناهان هر چند به اندازه ی کف دریاها باشد، با گریستن بر حسین بخشوده می گردد.

اما آیا گناهان آن کسی که اشک می ریزد و بعد از آن در تلاش برای حفظ این سلامتی از گناه نیست هم بخشوده می گردد؟

عاشورا نزدیک است...


برداشت از این مطلب با ذکر نام نویسنده و لینک وبلاگ بلامانع است.
در غیر اینصورت مشکل شرعی خواهد داشت