بحث قرآنی 4: شرایط و موانع استجابت دعا در قرآن

یک نفر دلش شکسته بود
توی ایستگاه استجابت دعا
منتظر نشسته بود
منتتظر،ولی دعای او
دیر کرده بود
او خبر نداشت که دعای کوچکش
توی چار راه آسمان
پشت یک چراغ قرمز شلوغ... *
او نشست و باز هم نشست
روزها یکی یکی
از کنار او گذشت*
روی هیچ چیز و هیچ جا
از دعای او اثر نبود
هیچ کساز مسیر رفت و آمد دعای او
با خبر نبود*
با خودش فکر کرد
پس دعای من کجاست؟
او چرا نمی رسد؟
شاید این دعا
راه را اشتباه رفته است!
پس بلند شد
رفت تا به آن دعاراه را نشان دهدرفت تا که پیش از آمدن برای او
دست دوستی تکان دهد
رفتپس چراغ چار راه آسمان سبز شدرفت و با صدای رفتنش
کوچه های خاکی زمین
جاده های کهکشان
سبز شد*
او از این طرف، دعا از آن طرف
در میان راه
باهم آن دو رو به رو شدند
دست توی دست هم گذاشتند
از صمیم قلب گرم گفت و گو شدند
وای که چقدر حرف داشتند*
برفها
کم کم آب می شود
شبذره ذره آفتاب می شودو دعای هر کسی
رفته رفته توی راه
مستجاب می شود
التماس دعا
من به مقاومت خود تا شكست كامل دشمن ادامه خواهم داد ، اما بیعتم را از شما بر می دارم ، هر كس میخواهد برود نه برایش مانعی هست و نه حرجی.